سان‌مگ

چگونه یک شبکه واقعی و جدی بسازیم

Image

به لحاظ مفهومی، همه می دانیم که شبکه چقدر برای رشد خودمان و کسب و کارمان اهمیت دارد و اگر کسی هنوز وارد کار با شبکه نشده، باید هر چه زودتر این‌کار را در اولویت قرار دهد. اما سوال این‌جاست که «چطور»؟ یکی از دوستان و مربیانم یک بار به من گفت، «می دانم چه چیزهایی را می دانم، اما از آن بهتر، توانایی من در دانستن چیزهایی است که نمی‌دانم. و مهم‌تر و حیاتی‌تر از همه پیدا کردن افرادی است که آنچه من نمی‌دانم را بلدند ... و دانستن این‌که چطور دانش آن‌ها را بدست آوریم یا راهی پیدا کنیم تا با این افراد کار کنیم.»
به عبارت دیگر، خیلی اهمیت و ضرورت دارد که دور و برتان را با آدم‌هایی پر کنید که علایق و توانایی‌های متنوع و مجموعه مهارت‌های مختلف داشته باشند تا از این طریق بتوانید برای کسب و کارتان ارزش‌آفرینی کنید. این‌جا جایی است که پای شبکه به میان می‌آید.

از صفر شروع کنید:
در اسرع وقت شروع به ایجاد شبکه‌تان کنید عدم وجود شماره‌های تماس، نبود شبکه و نبود اجتماع در نهایت منجر خواهد شد به نبود سرمایه و پشتوانه و چیزی برای ساختن باقی نخواهد ماند. اهمیت پی‌ریزی شبکه‌ای قوی و مستحکم برای خود و ایده‌تان در همین‌ نکته نهفته است. وقتی کارتان را شروع کردید، به اشتباه وقت‌تان را تلف نکنید با این فرض که شبکه فقط زدن حرف‌های بیهوده است آن ‌هم موقعی که دارید نیم‌چاشتی میل می‌کنید. بر خلاف این تصور، در مراسم و گردهمایی‌های مرتبط با کارتان شرکت کنید و با رهبران با نفوذ و بزرگی که کار‌شان را تحسین و ستایش می‌کنید ملاقات کرده و خودتان را به آن‌ها معرفی نمایید. این وزنه‌های شاقول را بیابید، خودتان را با آن‌ها تراز کنید، و یکسره در همین راستا حرکت کنید. مثلاً، زمانی که من داشتم شرکت سینک موسیقی خودم را با نام AmpMe راه مینداختم، هیچ تجربه‌ای در زمینه تکنولوژی موسیقی نداشتم. بنابراین شروع کردم به حضور در رویدادهای محلی و ملی موسیقی تا هم چیزی یاد بگیرم و هم با افراد جدید آشنا شوم.

بالا بردن کیفیت کار با ترکیب کسب و کار و لذت:
بهترین روابط من بر اساس تعاملات معتبر و پر‌بار پایه‌گذاری شده است بنابراین آن‌چه حائز اهمیت است این‌که باید افراد را به خاطر آن شخصیتی که واقعاً هستند بشناسید و زمینه‌های مشترک را ایجاد کنید. زمانی را برای شناخت احساسات، اهداف‌شان در زندگی و امثال این موضوعات اختصاص دهید و بفهمید دقیقاً چه چیزی در زندگی برایشان بیش از دیگر مسائل اهمیت داشته و آتش احساسشان را برافروخته می‌سازد. بدین شکل، اگر قرار باشد ارتباطی واقعی در این میان شکل بگیرد، آن را کشف خواهید کرد. آن‌چه در مورد ارتباطات شخصی‌تان مصداق دارد در ارتباطات کاری شما هم صادق خواهد بود. مثلاً، وقتی برای اولین بار دوستی قدیمی و یکی از سرمایه‌گذاران کنونی ملاقات کردم، شنیده بودم که در مورد گفتگو درباره همکاری در زمینه‌های سرمایه‌گذاری بسیار حساس است. آن موقع احتیاجی نداشتم مستقیماً موضوع را طرح کنم. فقط به علاقه و عشق مشترکمان به اسکی چسبیدیم. در واقع دوستم یک قرار سفر اسکی هماهنگ کرد و فرصتی پیش آمد که در کنار یکدیگر ضمن استراحت، از زندگی گیج‌کننده هردوی‌مان فرار کنیم. تصادفاً، امکان آن فراهم شد تا جلسه معرفی سری آ AmpMe را همراه دوستم برگزار کنم. او به من در آن سفر هماهنگ شده برای اسکی در ارائه برنامه‌ای پر‌بار کمک کرد.

کارما (فلسفه اعتقاد به سرنوشت) واقعاً وجود دارد:
آنچه برای من بیش از هر چیز دیگری منفعت داشته این مفهوم بوده که باید آمادگی آن را داشته باشید که بیش از آنچه می‌گیرید به دیگران بدهید. وقتی کار روی هر پروژه‌ای را شروع می‌کنید در اوایل کار انتظار ارتباطی نامتقارن را دارید. حتی زمانی که شما جای پای‌تان را بخوبی سفت و محکم و شهرتی برای خودتان دست و پا کردید هنوز هم باید انتظار داشته باشید کمی بیش از آنچه دریافت می‌کنید از دست بدهید. قبل از این‌که از شما خواسته شوید شروع به اعطا کنید و در نهایت ثمره کار‌تان را خواهید دید. به این می‌گویند یک کارمای بنیادین.
وقتتان پایه‌ریزی شد، بخش چالش برانگیز ماجرا پرورش روابط کلیدی است. هر‌چند برقراری مداوم تماس با تمام ارتباطات و اشخاص مورد نیازتان قدری نا‌ممکن است اما آن‌چه اهمیت دارد این نکته است که آگاهانه در راه رسیدن به این هدف تلاش کنید. اگر اجازه دهید شاخه ارتباطا‌تان با دیگران بخشکد، باید انتظار داشت درختچه رهبری‌تان هم از روزی از ریشه خشک شود.

جنبه انسانیت داشته باشید:
سعی می کنم پرداختن به مخاطبین و ارتباطاتم را به نوعی علاقه شخصی تبدیل کنم. برای ارتباط با کارآفرینان همکار همیشه برایم سرگرم کننده بوده چون می‌توانند شیوه زندگی - خانواده، دوستان، سرمایه گذاری و زمان‌بندی شخصی دیوانه‌وار مرا بخوبی درک کنند. در طول سالیان دراز متوجه شده‌ام که حفظ دوستی‌های «دیگر» به طور همزمان برایم دشوار است. از سوی دیگر، دوست یابی از میان همکاران، اگر زمینه‌سازی مناسب برای آن انجام نشده باشد می‌تواند پیچیده باشد. زمانی که دارید در حال تلاش برای گردهم‌ آوردن دوستان‌تان هستید خیلی زیاده‌روی نکنید و بگذارید همه چیز روال طبیعی خودش را طی کند. توصیه من این است که دستور کار مخفیانه نهفته در پشت این قضیه را رها کنید و خیلی راحت از آن‌ها دعوت کنید در انجام کاری سرگرم کننده، مثل میل کردن یک شام خوب و یا سرگرمی‌های خارج از منزل، با شما همراه باشند. به یاد داشته باشید، قرار نیست همیشه و از هر کاری منفعتی به ما برسد.
با مردم مانند مردم رفتار کنید و دقیقاً کاری را انجام دهید که دوست دارید با خودتان همین رفتار بشود صرف نظر از موقعیتی که در آن قرار دارید. اگر یادتان نرود که این افراد فقط ارتباطات شما هستند نه معاملات شما، آنچه واقعاً برای دستیابی به موفقیت بدان نیاز دارید بدست آورده‌اید.
با مرور زمان که راحتی بیشتری در کار با شبکه پیدا می‌کنید، اعتماد به نفس‌تان شکل خواهد گرفت و درک روشن تر از چگونگی ارزش‌آفرینی در خلال موقعیتی خاص را پیدا خواهید کرد. همچنین خواهید توانست در گردهمایی‌ها و مناسبت‌های ویژه کاری‌تان برای شروع کار بهتر عمل کنید و استفاده بهتری از وقت خود ببرید. این موضوع شیب منحنی یادگیری ابتدایی است، اما این سرمایه گذاری به خوبی ارزش وقتی که برای آن می‌گذارید را دارد. در آخر، مطمئن شوید که در ارتباطات کاری هر نوع نفس اماره را کنار گذاشته‌اید. شبکه ، تاختن اسب سرکش نیست؛ به سرانجام رساندن کار‌هاست.
خودتان باشید، کار را جدی بگیرید، خودتان را با آن درگیر کنید و از آن لذت ببرید.