چگونگی ایجاد ترکیب در کار بازاریابی
حتی اگر همه مردم این طور فکر کنندکه بازاریابی کسب و کار نمایش دادن است ، به هیچ وجه چنین نیست.میتوانید تصور کنید که بازاریابی نوعی کسب و کار فروش، کسب و کار حل مشکل، کسب و کار ایجاد آرزو و هوس است، اما حتی یک لحظه این تصور به ذهنتان خطور نکند که این کار کسب و کار سرگرم کردن جمعیت است. مهم نیست چقدر ممکن است کار تبلیغاتی کنید اما بازاریابی قطعاً تبلیغات نیست.
مطمئناً تبلیغات توسط افراد زیادی از مردم دیده میشود. زمانی هم بود که این کار بخوبی جواب میداد. اما قطعاً دیگر مانند گذشته کارایی ندارد.
اگر یک وب سایت دارید انتظار نداشته باشید کار چندانی از آن بر آید. کمپین های تبلیغاتی جز غم و اندوه چیزی دیگری عایدتان نخواهد کرد. روابط عمومی چطور؟ آن هم دیگر مثل سابق کارایی ندارد. پس چه کاری بدرد میخورد و خوب است؟
چیزی که امروزه به کار میآید بازاریابی ترکیبی است. اگر وب سایتی دارید و ضمن آن به نحوی کار تبلیغاتی میکنید جوری که مردم ضمن بازدید از سایت، کالا یا خدمات شما را هم بخرند، همه این کارها بدرد بخور هستند. هر تکه از این فرمول سحر و جادوی خاص خودش را به عهده داشته و انجام میدهد.
به همین دلیل است که تبلیغات بازاریابی نیست، ایمیل هم بازاریابی نیست، تماسهای تلفنی هم بازاریابی به حساب نمیآیند؛ هیچ کدام به تنهایی بازاریابی نیستند. اما به عنوان بخشی از یک ترکیب، معجون معرکهای میشوند. عاقلانه آن است که از بیشتر آنها با هم استفاده شود.
ما فروشندهی موفقی را میشناسیم که به کار فروش تخت خواب اشتغال داشته و یک فروشگاه دارند که زن و شوهر با هم آن را اداره میکنند. این دو در این فروشگاه ماهانه بیش از یک میلیون دلار آمریکا فروش دارند و برای بدست آوردن این حجم فروش، تنها از چهار سلاح بازاریابی استفاده میکنند:
1.تبلیغات رادیویی که مردم را به دیدن وب سایت و نمایشگاه تشویق میکند.
2.وب سایتی که پاسخ پرسشهای مردم را میدهد و بازدید کنندگان را برای بازدید از نمایشگاه هدایت میکند.
3.فروشندگانی آموزش دیده که روی حرکت ایجاد شده توسط رادیو و وبسایت سرمایهگذاری میکنند.
4.یک هدیه رایگان مثل یک جفت دمپایی رو فرشی، یک دست کارت بازی، دو روبالشی، و دو بالش خوب ، بازاریابی دهانی مثبت پس از فروش را تضمین میکند.
ترکیب این سلاحهای بازاریابی چقدر خرج بر می دارد؟ خیلی گران نیست اما بسیار موثر واقع میشود. این مسئله باید به هدف شما تبدیل شود؛ بازاریابی که خیلی گران قیمت نباشد و در عین حال بسیار کارآمد باشد.
خیلی از مردم همچنان فکر میکنند بازاریابی یعنی بازاریابی تلفنی و یا شبکههای اجتماعی. همه این اقدامات بخشی از بازاریابی هستند، اما هیچ یک کل فرایند را تشکیل نمیدهند. فکر نکنید هنوز در عصر بازاریابی تک سلاحی زندگی میکنیم. اگر چنین فکری داشته باشید احتمالاً تنها کسی خواهید بود که این طرز فکر را حفظ کردهاند.
وظیفه شما آگاهی از تمام سلاحهای بازاریابی، آزمایش تعداد زیادی از آنها، و سپس شناسایی ترکیبی است که بالاترین سود را برایتان به ارمغان بیاورد.
چیز دیگری که بازاریابی نیست را اینجا ذکر میکنم: بروشورها. مردم با سر به سوی تولید بروشور میدوند و فکر میکنند که این کار همه کاری است که برای بازاریابی نیاز دارند. این عمل احتمالاً یکی از حلقههای بسیار مهم زنجیرهای است که منجر به موفقیت میشود، اما یک بروشور به خودی خود قطعاً همه بازاریابی را تشکیل نمیدهد. شاید قبلاً چنین کارکردی داشته، اما الان دیگر نسل پدر و مادرتان نیست بلکه نسل شماست.
همچنین، این تصور را هم کنار بگذارید که بازاریابی پیچیده است. بازاریابی برای کسانی پیچیده است که نمیتوانند سادگی بازاریابی را درک کنند. اول یک طرح و برنامه بازاریابی را شروع کنید، و تا آخر به آن پایبند و متعهد باشید.
آدمهای که منتظرند بازاریابی برای آنها معجزه کند مدام بخت و اقبال و فرصتهای زیادی را از دست میدهند. اما کسب و کار بازاریابی کسب و کار معجزه کردن نیست؛ کسب و کار صبر و استقامت است؛ کسب و کار برنامهریزی است. اگر انتظار معجزه از آن دارید، نهایتاًزخم خورده خواهید شد.
بازاریابی فرصتی است برای کسب سود از طریق کسب و کاری که دارید؛ فرصتی است برای همکاری با کسب و کارها یا صنایع دیگر موجود در جامعه و فرایندی است برای پایهریزی روابطی پایدار. اما معجزهگر نیست.
1.بازاریابی پارتیزانی روشی نامنظم و نامتعارف در انجام فعالیتهای تبلیغی بر مبنای یک بودجه بسیار کم است. چنین تبلیغاتی گاه به گونهای طرح میشود که مخاطب حتی از وجود آنها بی اطلاع است و شاید بتوان گفت این نوع بازاریابی از انواع بازاریابی پنهان یا بازاریابی مبتنی بر هیاهو است. در واقع بازاریابی پارتیزانی نوعی بازاریابی نامنظم برای کسب حداکثر نتایج با بکارگیری حداقل منابع است و متضمن ابتکار و نوآوری، شکستن قوانین و جستجوی راهکارهای بی بدیل برای روشهای بازاریابی سنتی است.
2.بازاریابی پارتیزانی را جی کنراد لوینسون در سال ۱۹۸۴ در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی تشریح کرد که در آن کارآفرینان و کسب و کارهای کوچک را هدف خود قرار داد. از آن پس لوینسون ۲۰ کتاب دیگر در این باره نوشت و در آن همچنان کسب و کارهای کوچکی را که دارای منابع و بودجه بسیار اندک نسبت به کسب و کارهای بزرگتر بودند، مورد توجه قرار داد و از مزیت تاکتیکهای بازاریابی پارتیزانی برای اینگونه شرکتها نوشت. پرسش وی بسیار ساده بود: چگونه یک مؤسسه کوچک با بودجه بسیار اندک میتواند با شرکتهای بزرگتر رقابت کند؟ تلویزیون، رادیو و بیلبورد، رسانههای بسیار گرانی هستند که در مورد محصول، به مشتری اطلاعات میدهند. اما کسب و کارهای کوچک قادر به استفاده از آنها نیستند. پس چه راهی برای اینگونه شرایط وجود دارد؟ بهترین راه حل، استفاده از بازاریابی پارتیزانی است.